از شیر بریدن آریو
سلام عزیز دلم، مامان جون ،امروز که اومدین پیشم خیلی عصبی بودی و گاهی جیغ می کشیدی!!
کمی هم لاغر شده بودی، ولی تا اومدی ، خواستی که بغل ات کنم با وجود اینکه نمی توونستم ولی
دلم نیومد بغل ات نکنم آخه می دونی که چشمم خون ریزی کرده و الان دو هفته ای میشه که گرفتارم
خودت تا اومدی بغلم ام مثل چشم پزشک پلک امون پایین زدی ببینی که چشمم در چه حالی!!
بعد بازم مثل یک دکتر حسابی و حاذق چشم بعدی رو هم نگاه کردی با دستهای کوچولو ت،مقایسه
کردی ، نمی دونم منو خیلی دوست داری ،یا این که عزیزم ،می خوای در آینده چشم پزشک بشی
خدارو چه دیدی ایشالا که همین طوره ، کاش زنده باشم و اون روز و ببینم یعنی میشه ؟
وقتی از لیدا پرسیدم گفت : که دیگه سراغ شو شو رو ( شیر مامانش )نمی گیره و به خاطر
مشکلی که مامانش داشته بهش شوشو نداده طفلی اینم یادش رفته
ولی تا اون جایی که یادمه و چند شب خونه ی ما خوابیدن خیلی بهونه ی شوشو رو می گرفت و
گاهی به صورت التماس می شدبهونه ی شوشو تعجب کردم که اینو شنیدم
خدا میدونه پسر کوچولو ام چقدر بهش سخت گذشته که گوشت بدنش حیوونی آب شده بود
ولی خوب رویهم رفته حدودا 2 سال 1 هفته کمتر و بیشتر شوشو خورده آقا آریو ی گل
خوب عزیزم به خدا می سپارمت دوره ی جدیدی رو شروع کردی ایشالا که مبارک باشه
ایشالا که تن ات سالم و تندرست باشه همه ی نی نی ها و همه ی عزیزان
آریو جون من کلمات زیادی میگه ( مامان )فقط به من میگه مامان و اسم مامانش رو صدا می کنه
با با - مرسی ( می سی ) دوست دارم ( دوسی دا) دنت -که عاشق خوردنشه -آب-کفش- ( کُ ش)
ماهی ( موووو هی ) نمی دونم چرا بچه ام با لحجه بعضی حرفا رو میگه
خیلی کلمه یاد گرفته یک کلمه تاریخی ، کوچه ای هم یاد گرفته نمی دونم از کجا، ولی خیلی قشنگ
تلفظ میکنه خوب ایشالا بعدا یادش میره
امروز آریو وقتی که اومد بغل ام دست اشون طرف آشپزخانه میبره و نشونم میده یعنی بریم اونجا،
حالا برای چی ؟ چون میدونه که همیشه دنت شکلاتی براش می گیرم تا بیادش طفلی تا میاد
یکی و دو تا دنت شکلاتی نوش جون میکنه نوش جون ات عزیزم
خب دیگه امروز هم که هدیه ی تولداتو بردی خونه خودتون ولی حالا برای باباعلی سخت شد که هر دفعه
از چندین پله بالا و پایین ببرَدَش
یادت نره که غذا خوب بخوری حالا که دیگه شو شو یی در کار نیست الهی که فدات بشم گل قشنگم