آریوآریو، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

آریو

اولین نوه پسری

  سلام دوستان : هنوز نمی دونم با چه کسی آشنا میشم ولی می دونم که دوستای خوبی  پیدا می کنم . من مادر جون آریو هستم .نوه م .نوه ی اول  که خیلی دوسش دارم .  همیشه بش میگم خیلی خوبه که تورو داریم ٬ و خدارو شکر می کنم که نوه م سالم وخوشگلو شیطونه خیلی صبوره و کم گریه می کنه . ب ازم خدا رو سپاس گزارم ٬که این هدیه ی بهشتی رو به ما داده . دوستان ببخشید که زیاد حرف زدم میخوام هر روز همین قدر بنویسم  که وقتی بزرگ میشه ، تمام خاطرات کودکیشو  ٬ بتوونه بخوونه . اینم یه دونه عکس از اولین ساعاتی که به دنیا اومده بود . راستی یادم ...
9 اسفند 1389

وقتی آریو دنیا آمده بود

  سلام دوستای خوبم می خواستم از روز های اول تولد آریو جون بنوسم٬ ساعت ها ی اول  که متولد شده بود٬ منو ٬اون یکی مادر جون ش و یکی دیگه از بستگان مامان آریو و پدرش و عمو جون آریو تو بیمارستان بودیم که بعد از تولد وقتی اونو به ما تحویل دادند اولین کسی که بغلش کرد عموش بود و اون  هم با یه نگاه آشنا به عموش  نگاه می کرد که انگار اونو می شناسه خلاصه بعدش به گریه افتاد و چون مادرش  سزارین کرده بود هنوز  در ریکاوری بود٬ تا خدارو شکر حالش که بهتر شد  اونو به بخش منتقل کردند.  وقتی که آریورو گذاشتیم رو سینه مامان ش شیر بخوره ٬گرس...
8 اسفند 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریو می باشد