وقتی آریو دنیا آمده بود
سلام دوستای خوبم می خواستم از روز های اول تولد آریو جون بنوسم٬ ساعت ها ی اول که متولد شده بود٬ منو ٬اون یکی مادر جون ش و یکی دیگه از بستگان مامان آریو و پدرش و عمو جون آریو تو بیمارستان بودیم که بعد از تولد وقتی اونو به ما تحویل دادند اولین کسی که بغلش کرد عموش بود و اون هم با یه نگاه آشنا به عموش نگاه می کرد که انگار اونو می شناسه خلاصه بعدش به گریه افتاد و چون مادرش سزارین کرده بود هنوز در ریکاوری بود٬ تا خدارو شکر حالش که بهتر شد اونو به بخش منتقل کردند. وقتی که آریورو گذاشتیم رو سینه مامان ش شیر بخوره ٬گرس...
نویسنده :
مادر جون
13:46